مطالب مرتبط:
5 + 1
یارانه ها
مسکن مهر
قیمت جهانی طلا
قیمت روز طلا و ارز
قیمت جهانی نفت
اخبار نرخ ارز
قیمت طلا
قیمت سکه
آب و هوا
بازار کار
افغانستان
تاجیکستان
استانها
ویدئو های ورزشی
طنز و کاریکاتور
بازار آتی سکه
دوشنبه، 27 شهریور 1402 ساعت 07:052023-09-18سياسي

نوربالا| وقتی مادر شهید مدافع حرم فکر کرد پسرش زن می خواهد


مادر شهید مدافع حرم مجتبی بختی، تعریف می کند: «خیلی وقت بود دوست داشتم برای مجتبی آستین بالا بزنم، اما او هیچ وقت زیر بار نمی رفت.

سرانجام روزی سراغم آمد و گفت: - به گزارش سایت قطره و به نقل ازخبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، پای صحبت والدین شهدای مدافع حرم که می نشینیم، با یک خاطره مشابه از همه آن ها روبرو می شویم.

آن هم گرفتن اجازه پدر و مادر برای اعزام به سوریه است.

  روایتی که می خوانید خلاصه ای از خاطره خدیجه شاد، مادر شهیدان مدافع حرم مصطفی و مجتبی بختی است که در کتاب سه نیمه سیب به قلم محمد محمودی نورآبادی آمده: مصطفی خادم حرم بود و من خیالم راحت که پسرم کارش پاک و بی حاشیه است و لقمه نان حلالی برای زن و دخترش به خانه می برد.

مجتبی را هم اطمینان خاطر داشتم که ارشد حقوق را خواهد گرفت و اگر آزمون قضاوت هم برایش نگیرد، دنبال کار وکالت خواهد رفت.

اما با پیدا شدن دو برادر آن هم در وقت ظهر، آن هم با این همه مشغله دست و پا گیری که آن ها دارند تعجب کردم که چرا این موقع به خانه آمده اند.

مصطفی دستم را می بوسد و نگاهش همه جای آشپزخانه می چرخد.

گفتم: لازم نکرده! ظرف نشسته که نداریم؛ جارو هم کشیدم؛ بیا بگو ببینم کجا بودید شما! چپ و راست من دوزانو می نشینند: مامان جان، ما برای مشورت در خصوص امر خیری خدمت شما رسیده ایم.


برچسب ها:
آخرین اخبار سرویس:

نوربالا| وقتی مادر شهید مدافع حرم فکر کرد پسرش زن می خواهد

نوربالا| وقتی مادر شهید مدافع حرم فکر کرد پسرش زن می خواهد